بازم هفت سالم بود ! نه دقیقا ولی نزدیک به هفت سالگیم، آره بچه بودم ! یادم نیست من از سید (پسرخالم که اون موقع تقریبا بیست و پنج، سی سالش بود) درخواست کردم تا برام داستان بگه یا سید خودش برام داستان گفت، ولی هرچی بود واقعا حوصلم سر رفته بود و به این داستان نیاز داشتم !

ادامه مطلب

داستان گفتن سید !

داستان ,سید ,هفت ,ولی ,برام ,گفت، ,برام داستان ,گفت، ولی ,داستان گفت، ,ولی هرچی ,هرچی بود

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبگاه جامع معماری و سازه هوشمند جهان negareycbaran okdl خلاصه کتاب انقلاب اسلامی ایران عیوضی و هراتی دستپخت ویژه ایرانی ღღحرف دلღღ2 معرفی کالا فروشگاهی تولیدی پمپ وکیوم آبی تهلخار شهرستان لنده شورای معلمان و شورای دانش آموزی